روانشناس کسی است که ذهن و رفتار انسان را بررسی میکند. این علم با زندگی روزمره انسان گره خورده است. از نحوهی تصمیم گیریمان گرفته تا چگونگی ارتباط با دیگران و کنترل احساساتمان و… . بسیاری از رفتارهایی که به طور ناخودآگاه از خودمان نشان میدهیم، ریشه در فرایندهای روانشناختی دارند. در ادامه این مقاله به بررسی نقش روانشناسی در ابعاد مختلف زندگیمان میپردازیم.
روانشناسی در ابتدا از فلسفه و زیست شناسی به وجود آمد. مباحث مربوط به این ۲ موضوع به زمان متفکران پیشین یونانی از جمله ارسطو و سقراط مربوط میشوند. کلمه “روانشناسی” از واژه یونانی psyche به معنی روان گرفته شده است که برخی آن را به عنوان “زندگی” یا “جان” میشناسند.
سلامت روان تنها نبود بیماری روانی نیست، بلکه برخورداری از وضعیت ذهنی و عاطفی مطلوب است. روانشناسی، ابزارهای متعددی برای حفظ و ارتقاء سلامت روان ارائه میدهد. از شناخت اختلالاتی مانند افسردگی و اضطراب گرفته تا آموزش مهارتهایی مانند تابآوری (Resilience)، خودآگاهی، کنترل استرس و حل مسئله.
رواندرمانی نیز یکی از کاربردهای مستقیم روانشناسی در درمان اختلالات روانی و مشکلات عاطفی است. گفتوگو با روانشناس میتواند دیدگاه فرد را نسبت به خود، دیگران و جهان تغییر دهد و او را به سمت زندگی رضایتبخشتری هدایت کند.
علم روانشناسی به شاخههای مختلفی تقسیم میشوند که هر یک به جنبههای مختلفی از رفتار و ذهن انسان میپردازد. در ادامه به چند تا از شاخههای این علم اشاره میکنیم:
رشته روانشناسی بالینی به بررسی، ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات رفتاری، روانی، عاطفی و ناتوانی ذهنی میپردازد. در واقع روانشناسی بالینی در کنترل و درمان اختلالات زیر نقش دارد:
روانشناسی شخصیتی شاخهای از علم روانشناسی است که به بررسی خصوصیات و ویژگیهای افراد میپردازد. افراد متخصص در این رشته با بررسی کردن ویژگیهایی که بر احساسات، عقاید، رفتار و تصمیمگیری های فرد تاثیر میگذارد تفاوتهای فردی و اختلالات شخصیتیشان را پیدا کنند.
این شاخه روی فرآیندهای ذهنی مانند فکر کردن، یادگیری، حافظه و تصمیمگیری تمرکز دارد. روانشناسی شناختی تلاش میکند بفهمد مغز چطور اطلاعات را دریافت میکند، ذخیره میکند و در مواقع لازم از آن استفاده میکند. به زبان ساده، این شاخه به دنبال درک «چگونه ذهن ما کار میکند» است.
روانشناسی تربیتی به نحوه یادگیری افراد و روشهای آموزش موثر میپردازد. این شاخه به معلمان، والدین و مربیان کمک میکند تا بهترین روشهای آموزش را پیدا کنند و مشکلاتی مثل ضعف در یادگیری یا توجه را شناسایی کنند و برای رفع آن راهکار ارائه دهند.
این شاخه تغییرات روانی و رفتاری افراد را از بدو تولد تا پیری مطالعه میکند. مثلاً چطور کودکان مهارتهای زبانی را یاد میگیرند، نوجوانان چگونه شخصیت خود را شکل میدهند و سالمندان چه تغییراتی در تواناییهای ذهنیشان دارند. متخصصان در رشته روانشناسی رشد به افراد در زمینههای زیر کمک میکنند:
روانشناسی عصبی روی ارتباط بین مغز و رفتار تمرکز دارد. مثلاً اگر بخشی از مغز آسیب ببیند، چه تاثیراتی روی حافظه، زبان یا کنترل حرکت خواهد داشت؟ این شاخه میکوشد بفهمد که ساختار مغز چگونه عملکردهای مختلف ذهنی را کنترل میکند.
این شاخه مشکلات روانی، رفتاری و رشد کودکان را مطالعه میکند. روانشناسان کودک به والدین و مربیان کمک میکنند تا مشکلاتی مثل اضطراب، مشکلات یادگیری یا پرخاشگری را بهتر درک کنند و راههای بهبود آن را پیدا کنند.
این شاخه از روانشناسی، رفتار افراد در محیط کار را مورد بررسی قرار میدهد و هدف اصلی آن بهبود کارایی و رضایت کارمندان در محل کار است.

انتخاب بهترین گرایش در این رشته، بستگی به سلیقه و علاقه فرد، توانایی، اهداف حرفه ای و نیازهای بازار کار دارد. هر کدام از این گرایشها دارای کاربرئ و مزایای خاص خود هستند و میتوانند به شناخت جنبههای مختلف رفتار و فرایندهای ذهنی کمک کنند. در یک کلام اگر بخواهیم بگوییم، باید گفت که رشته و گرایشی را انتخاب کنید که به آن علاقه مند هستید و توانایی رشد در آن گرایش را دارید.
روانشناس و روانپزشک هر دو در زمینهی کمک به افراد مبتلا به مشکلات سلامت روان فعالیت میکنند اما نوع این فعالیت با هم متفاوت است. روانشناس از طریق رواندرمانی به درمان بیمار میپردازد و با تغییر رفتار به کاهش علائم کمک میکند. روانپزشک که یک پزشک متخصص است، بیشتر بر تجویز دارو و سایر مداخلات پزشکی برای مدیریت شرایط سلامت روان تمرکز دارد.
نتیجه گیری:
روانشناسی فقط برای متخصصان و درمانگران نیست؛ بلکه دانشی است که هر فرد برای بهتر زیستن به آن نیاز دارد. این علم به ما کمک میکند خود را بهتر بشناسیم، تصمیمات منطقیتری بگیریم، روابط انسانیمان را بهبود ببخشیم، احساساتمان را کنترل کنیم و با چالشهای زندگی بهتر روبهرو شویم.
در دنیای امروز که فشارهای روانی و پیچیدگیهای اجتماعی روز به روز در حال افزایش است، آگاهی روانشناختی میتواند تفاوتی جدی در کیفیت زندگی افراد ایجاد کند. شاید وقت آن رسیده باشد که به روانشناسی نه بهعنوان یک رشتهٔ دانشگاهی، بلکه بهعنوان بخشی از سواد زندگی نگاه کنیم.